بازدید امروز : 129
بازدید دیروز : 360
*حضرت مسلم بن عقیل وارد کوفه شد ونامه ی امام حسین(ع) را برای مردم کوفه خواند ،گروه گروه با مسلم بیعت کردند تا تعدادشان به هیجده هزار نفر رسید.
*جناب مسلم طی نامه ای بیعت مردم کوفه وعلاقه مندی آنان را به امام حسین(ع) بیان کرده و از ایشان برای حرکت به سمت آنجا دعوت کرد.
*از سوی دیگر تعدادی از کوفیان از جمله عمارةبن عقبه وعمر بن سعد بن ابی وقاص طی نامه هایی سستی وناتوانی حاکم کوفه - نعمان بن بشیر - را در مقابله با جریان بیعت کوفیان به یزید خبر دادند ویزید ،عبیدالله بن زیاد ابن ابیه را که حاکم بصره بود با حفظ سمت برای فرمانداری کوفه روانه کرد وبه او نوشت :پسر عقیل در کوفه لشگر تهیه می کند تا در میان مسلمانان اختلاف اندازد ،اورا بجوی ودر بند کن یا اورا بکش یا از شهر بیرون کن .
*عبیدالله برادرش عثمان را در بصره به جای خویش نهاد وبه سوی کوفه رهسپار شد وعمامه ی سیاهی بر سرنهاد ،اوصورتش را با پارچه ای پوشانده بود به طوری که مردم تصور کردند امام حسین (ع) است لذا گروه گروه به اوسلام کرده می گفتند : ای پسر رسول خدا خوش آمدی ! خیر مقدم! وعبیدالله در حالی که از این جریان ناراحت وبد حال بود وارد قصر (دارالامارة)کوفه شد.(در باره ی عبیدالله وبه خصوص پدر ش زیاد ابن ابیه وجنایاتش در بصره وکوفه خواهم نوشت)
*چون بامداد شد عبیدالله مردم را بعد از نمازمورد خطاب قراردادوبرخی را تطمیع کرده عده ای را تهدید،او با شناسایی دوستان ودشمنان وبیطرفان حکومت به بزرگان ورؤسای قوم گفت: هر رئیسی در میان مردم محله ی خود،ازدشمنان یزید کسی را بشناسد وبه ما معرفی نکند واورا نزد ما نیاورد بر در خانه اش به دار آویخته خواهد شد وبهره اش از بیت المال لغو خواهد گردید./.
ادامه دارد(برداشت مستقیم از کتب تاریخی - روایی بویژه الارشاد شیخ مفید اعلی الله مقامه)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک